اگه اشتباه نکنم اوایل ترم پیش بود که یه بنده‌خدایی بدون هیچ آشنایی قبلی و صرفا چون از بیوی اینستام فهمیده‌بود هم‌دانشگاهیمه، به من فالو ریکوئست داد. منم چون تقریبا همه‌ی هم‌دانشگاهی‌ها رو اکسپت می‌کنم، اون بنده‌خدا رو هم اکسپت کردم. نکته‌ی داستان این‌جاست که چون اوشون توی بیوش اسم شهر و این‌ها رو هم نوشته‌بود، فهمیدم هم‌شهریه ولی به روی خودم نیاوردم.

چندوقت بعدش من یه عکس گذاشتم و لوکیشن زدم. اوشون تا متوجه شد من هم‌شهریشم آنفالو کرد که من هنوز هم حقیقتا نفهمیدم چرا.

حالا این ترم من یه درس سرویس برداشتم که هم‌زمان باید کارگاهش رو هم برمی‌داشتم [اصلا هم هیچ‌کس نفهمید چه درسیه:)))]. امروز تی‌ای سر کارگاه موقع حضور غیاب فامیلی من رو کامل خوند و گفت خودتون هم اهل همین شهرید؟ و اون‌جا بود که من دیدم عععع، این همون داداش‌مونه که! فامیلیشم یه جوریه که من یه زنگ بزنم به مامان‌بزرگم تا فیها خالدون‌شون در میاد. چه بسا تهش فامیل هم باشیم! :)))

خلاصه که امیدوارم توی کلاس با هم‌شهریش بهتر رفتار کنه نسبت به اینستا.


+همین چند روز پیش یه اتفاق نسبتا مشابهی هم افتاد و من فهمیدم یه نفر هم‌دانشگاهیمه که حالا بماند! :)


مشخصات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها