دلم میگیره از اینکه برای اون آدمایی که دوست میدونستمشون و براشون ارزش قائل بودم، ذرهای اهمیت ندارم. از اینکه دروغ میگن بهم. با بهانهی همیشگی شلوغ بودن سرشون جوابمو نمیدن. خبری ازم نمیگیرن.
هر بار یه خرده بیشتر توی خودم فرو میرم وقتی میبینم هیچجای دنیا برای کسی اهمیتی ندارم. هر بار ازشون دورتر میشم. هر بار بیشتر به این پی میبرم که هیچکسی رو توی دنیا ندارم که باهاش حرف مشترکی داشتهباشم.
درباره این سایت